تاثیر ناآرامیها بر مذاکرات برجام چه بود؟ | اروپاییها در آینده با شیطنت بیشتری مذاکره میکنند | دو موضوع که احتمالا غربی ها به مذاکرات اضافه می کنند
تاریخ انتشار: ۳۰ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۶۶۸۲۳۷
همشهری آنلاین - گروه سیاسی: موضوع توافق هستهای و مذاکرات احیای برجام پس از وقفهای چند ماهه بار دیگر به جریان افتاد. وزیر خارجه ایران در حاشیه نشست امان با مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا دیدار کرد و در این دیدار مذاکرهکننده ارشد جمهوری اسلامی ایران یعنی علی باقری و انریکه مورا هماهنگ کننده مذاکرات نیز حضور داشتند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
مذاکرات هستهای در دولت سیزدهم چه روندی را طی کرده و اکنون چه موانعی در مسیر به نتیجه رسیدن آن وجود دارد؟
هر ترمولوژی که برای مذاکرات هستهای تعریف کنیم واقعیت این است که این موضوع پنجره بیرونی کشور در روابط بینالملل است. این پنجره ۲۰ سالی است که با ادعاهای مختلف باز شده و کماکان نیز ادامه دارد. مذاکرات سال ۲۰۰۳ با اروپاییها شروع شد و آنها میخواستند نشان دهند که پیمان NPT مبنی بر عدم اشاعه سلاح هستهای با مذاکره و بدون درگیری نیز قابل محقق شدن است. اکنون همه غربیها به اعتبار اروپا و آمریکا مدعی هستند که میخواهیم از حرکت جمهوری اسلامی به نقطه غیرقابل بازگشت جلوگیری کنیم. از سوی دیگر آنها میدانند که ظرفیت جمهوری اسلامی و قدرت کشور در منطقه چقدر است و جایگاهش با کشورهای دیگر متفاوت است. در این چارچوب نزدیک به یک سال و نیم دولت سیزدهم مذاکراتی انجام داده است. در این مسیر طرف اروپایی مدعی بوده که میخواهد به توافق برسد و ما نیز اعلام کردیم که خواهان توافق هستیم. اما حدو مرز مطالبات نشان دهنده این بوده که بیشتر ادعاها مطرح شده است نه تمایل واقعی. به این دلیل که وقتی طرفی خواهان توافق است باید بخشی از مطالبات خود را در نظر بگیرد تا بر سر نقطه مشترکی به توافق برسد. ما هنوز به این نقطه نرسیدیم چرا که لازمه آن تفاهم سیاسی است. همانطور که سال ۲۰۱۵ نیز تفاهمی سیاسی انجام شد و پس از توافق هستهای به نتیجه رسید.
در دو ماه اخیر آمریکا و اروپا اعلام کردند که دیگر بر مذاکرات متمرکز نیستند. اما از سوی دیگر مسئول سیاست خارجی اروپا با وزیر خارجه ایران درباره برجام دیدار و رایزنی میکند. این سیاست یک بام و دو هوا نشانه چیست؟
در دو ماه اخیر آمریکا و اروپا ادعاهایی مبنی بر اینکه اولویت آنها دیگر برجام نیست مطرح کردند. اما با گزارش شش ماهه سازمان ملل درباره وضعیت توافق هستهای که دوشنبه منتشر شد بار دیگر بحث برجام به جریان افتاد. در این گزارش اعلام شد که همه باید به توافق هستهای برگردند و تعهدات خود را انجام دهند. آقای امیرعبداللهیان نیز قبل از سفر به اردن بحث دیدار با مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و دیدار با او در حاشیه نشست امان را مطرح کرد.
بنابراین تلنگری به مذاکرات زده شده و با وجود همه مسائلی که غربی ها به محوریت آمریکا مطرح کردند آنها همچنان پیگیر و مصر هستند که مذاکرات را به سرانجام برسانند. در این بین مسائل منطقهای نیز مطرح شده و مواضع مقامات اروپایی و آمریکایی هجمهای بینالمللی علیه ما در موضوع اوکراین نیز ایجاد کرده است. آنها این ادعا را مطرح کردند که ما از روسیه در جنگ حمایت میکنیم و ما نیز تکذیب کردیم اما ادعاها و هجمهها همچنان ادامه دارد.
نکته دیگر اینجاست که اوضاع منطقه آرام نیست و مجموعه کشورها نسبت به مواضع ما نگاه خاص دارند که تبدیل به حرکتهایی در سطح بینالمللی میشود که فشار را روی ما ایجاد میکند. از جمله روابط جدید چین با اعراب که یکی از هدفهای آن ما هستیم و بر معادلات منطقه تاثیرگذار خواهد بود. همین جا میخواهم به این موضوع نیز اشاره کنم که در چنین وضعیتی ما در دور دوم نشست امان که سران منطقه در آن شرکت میکنند نیز در سطح وزیر خارجه شرکت کردیم. در حالی که در این نشست همه سران حضور دارند و فرصت خوبی برای گفتوگو و رایزنی به ویژه با کشورهایی است که ما با آنها اختلافاتی داریم و میتوانیم مشکلات را رودرو حل کنیم. بنابراین ما امسال که سال دوم نشست نیز بود میتوانستیم در سطح رییس جمهور شرکت کنیم اما متاسفانه در سطح وزیر خارجه شرکت کردیم. این موضوع نشانهای برای نوع برداشت ما از منطقه است و میتوانستیم با توجه بیشتر به این نشست نگاه میکردیم.
شما مانع سیاسی در مسیر احیای برجام وجود دارد. یعنی فکر میکنید دیگر موانع کارشناسی و فنی مطرح نیستند؟
بله، موانع دیگر فنی و کارشناسی نیست و سیاسی است. چه از طرف ما و چه از طرف آنها موضوع نیازمند اراده سیاسی برای رسیدن به نتیجه نهایی است. ضمن اینکه وقایع دو ماه اخیر نیز در این روند بی تاثیر نبود و ناآرامیها ما را تضعیف کرد. در عین حال این موضوع جرات طرف مقابل را بیشتر کرده که با شیطنت بیشتر به سمت ما بیاید. بنابراین احتمالا اگر دور جدید مذاکرات برگزار شود طرفهای مقابل موضوع حقوق بشر و جنگ اوکراین را هم مطرح میکنند. در واقع آنها تلاش میکنند که بیشترین فشار را وارد کنند تا در کوتاهترین زمان به توافق در موضوع اصلی برسند.
پس بحث تضمین که گفته شده یکی از موانع اصلی است چه میشود؟
تضمین در هیچ قرارداد و توافقی حتی اگر امضا شده و کتبی هم باشد وجود واقعی ندارد. اگر کشور مقابل تعهد را نقض کند شما چه کار میتوانید انجام دهید؟ بنابراین تضمین اصلی روابط کشور با دنیاست. اگر روابط ما با دنیا متناسب با وضعیت تواناییها و امکانات باشد طبیعتا قراردادها انجام میشود. اما اگر کشور ببیند که ما وضعیت باثباتی نداریم و نمیتوانیم از منافع خود دفاع کنیم ممکن است قرارداد را نقض کند یا حتی آن را ناقص اجرا کند. آنچه ایران در برجام به دست میآورد شکستن فضای تحریم و فشار بینالمللی است. در واقع باعث عادی سازی فضا میشود و مسئله هستهای ایران در سطح بین المللی حل خواهد شد. طبق صحبتهای آقای ایروانی نماینده ایران در سازمان ملل از توافق دور نیستیم اما ظرفیت و اراده سیاسی باید در دو طرف وجود داشته باشد.
گفته شده که در دو ماه اخیر آمریکاییها برخلاف مواضع اعلام شده به تبادل پیام پنهانی با ایران ادامه دادند. آیا آنها قصد دارند که از وقایع اخیر استفاده کنند و ایران را در موضع ضعف قرار دهند؟
در برجام بحث موضع ضعف و قدرت مطرح نیست. چرا دستاورد مذاکرات هستهای همان است که در سال ۲۰۱۵ اتفاق افتاد یعنی حداقلی در کنترل روند صنعت هستهای ایران و دادن ما به ازای متقابل. بنابراین آنها به محض اینکه احساس میکنند فرصتی برای مذاکره وجود دارد بر خلاف مواضع اعلام شده به سرعت استقبال میکنند. همانطور که آقای بورل در اردن با وزیر خارجه دیدار و درباره مذاکرات رایزنی کرد. البته باید توجه داشت که اگر ما پشتوانه مردمی و اوضاع آرامی داشته باشیم با آرامش بیشتر مذاکره میکنیم اما در امتیازهایی که دو طرف در مذاکرات میدهند تاثیرگذار نیست.
توجه کنید که مذاکرات هستهای مهمترین نقطه اتصال ما با جامعه بین الملل و تحولات بینالمللی است. از این منظر همه کشورها حتی روسیه و چین خود را در این موضوع ذی نفع میدانند. چه ما اهمیت لازم را به مذاکرات بدهیم چه ندهیم اهمیت درون مذاکرات وجود دارد و میتواند بسیاری از معضلات بینالمللی و منطقهای ما را حل کند. با تحرکات فعلی چشم اندازی دوباره ایجاد شده که دو طرف با عقلانیتی به تعهداتی که امکانپذیر است برگردند و مذاکرات به نتیجه برسد.
کد خبر 729608 منبع: همشهری آنلاین برچسبها ایران و اروپا توافق هستهای ایران ایران و آمریکا مذاکرات وینمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: ایران و اروپا توافق هسته ای ایران ایران و آمریکا مذاکرات وین مذاکرات هسته ای توافق هسته ای دو ماه اخیر بین المللی وزیر خارجه غربی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۶۶۸۲۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آینده برجام / توافقی صورت می گیرد؟
مهرداد حجتی -روزنامه اعتماد-این روزها در رادیو و تلویزیون تبلیغاتی پخش میشود با این مضمون که امسال در «فلان مکان» هر کالایی را میتوان به قیمت پارسال خریداری کرد! و این لابد بهترین تبلیغ برای آن مجموعه است که کالاهای خانگی را عرضه میکند. سالها دورانی که قیمتها برای مدتی طولانی ثابت و بدون افزایش میماند، گذشته است و مردم همچون خاطرهای محو از آن یاد میکنند. افزایش قیمتها مدتهاست که تبدیل به یک روال شده است و این آرزوی مردمی که انتظار یک دوره باثبات و آرام را سالهاست میکشند به انتظاری دور از دسترس تبدیل کرده است. آرزویی نزدیک به محال! شاید شما هم در تاکسی، مترو یا اتوبوس از دهان این و آن شنیده باشید که دوران باثباتی را به یاد میآورند که در آن سالها «خودکار بیک»، پنج ریال بود و یک ریال هم به تنهایی دارای ارزش بود و میشد با آن کالایی همچون پاککن، مدادتراش یا مداد خرید! بلیت اتوبوس شهری از میدان راهآهن تا سرپل تجریش، دو ریال بود در صورت استفاده از تاکسی، باقیمانده سکه ده ریالی به شما با سکه خردتر بازگردانده میشد! در آن روزگار کسی هرگز تصور نمیکرد که روزگاری خواهد آمد که به یک میلیارد تومان گفته شود؛ یک تومان! چون واقعا ۱۰ ریال یک تومان بود. همان ارزش واقعیاش که میشد با آن اقلامی خریداری کرد! آن روزها هیچ کس تصور نمیکرد، روزی بانک مرکزی، اسکناس صد هزار یا پانصد هزار تومانی هم عرضه کند! به همان اندازه که پیشبینی روزگاری، چون امروز در چند دهه بعد محال بود، حالا دستیابی به دورانی با ثبات، چون آن روز هم محال و دور از دسترس به نظر میرسد. آرزوی بازگشت به دوران ثبات! سعید حجاریان به وضعیتی، چون امروز، «وضعیت ابنُرمال» میگوید، وضعیتی در تقابل با «وضعیت نرمال». به تعبیری «وضعیت استثنا» در برابر «وضعیت عادی». او سال ۹۲، طی گفتاری، موضوع «نرمالسازی» را مطرح کرد و آن را پروژه مطلوب دولت تازه بر سر کار آمده «حسن روحانی» تلقی کرد. پروژهای که قرار بود دولت روحانی، به موازات تلاشهای داخلی، با تلاشهای دیپلماتیک به آن برسد. حجاریان «پروژه دموکراسیخواهی» را منوط به «نرمالسازی» کشور دانسته بود. اتفاقی که به دلیل کارشکنیهای مداوم و مانعتراشیهای مکرر در داخل و روی کار آمدن دولت «ترامپ» در امریکا رخ نداد تا اینچنین یک فرصت تاریخی برای بهبود وضعیت از دست برود. منظور از رسیدن به «وضعیت نرمال»، عادی شدن همه چیز در همه عرصهها از جمله «اقتصاد» بود. به عبارتی «رسیدن به یک ثبات» در «وضعیت اقتصادی». در چنین وضعیتی - وضعیت نرمال - هیچ شهروندی نگران فردای خود نیست. بیم از دست دادن «اندوخته مالی» یا کم ارزش شدن سرمایه، وضعیت روانی جامعه را در هم نمیریزد و آرامش جامعه را به هم نمیزند. در وضعیت نرمال، قیمت کالاها برای مدت طولانی - سالها - ثابت میماند و هیچ شهروندی نگران، افزایش قیمتها نیست، چون ریال یا تومانی که در جیب دارد، ارزشش ثابت میماند و مدام دچار افت یا نوسان نمیشود. در مقابل چنین وضعیتی، «وضعیت ابنرمال» یا «استثنا»، شرایط اقتصادی را در هم میریزد و دچار بیثباتی میکند. به همین خاطر هم، هر آینه بیم از دست رفتن «اندوخته مالی» یا کم ارزش شدن سرمایه وجود دارد و همین عرصه اقتصادی را آشفته و دچار بیثباتی میکند. در «وضعیت نرمال» امکان جذب سرمایه و سرمایهگذاری وجود دارد. اما در «وضعیت ابنرمال» نه تنها این امکان از دست میرود که حتی منجر به فرار سرمایه هم میشود. اتفاقی که بلافاصله پس از توقف «برجام» در پی خروج «ترامپ» از آن رخ داد. آن اتفاق، برنامههای حسن روحانی را در هم ریخت و او را در داخل با بحرانهایی روبهرو کرد. در چنین شرایطی مخالفان او که در حقیقت «مخالفان برجام» و «پروژه نرمالسازی» بودند، با حمایت بخشهایی در حاکمیت، دست بالا را پیدا کردند. این فرصت که بتوانند فشار خود را با در اختیارگیری تریبونهایی بیشتر کنند. همان گروه که بارها به «جواد ظریف» و تیم مذاکرهکننده، تاخته بود و پس از توافق ایران با ۱+۵، کمیسیونی ویژه برای بررسی آن دستاورد، یعنی «برجام» تشکیل داده بود! حالا، اما آن گروه با خروج یک طرفه ترامپ از برجام، گویا به خواسته قلبی خود رسیده بود، چون فردای آن شادمانه در صحن علنی، با هیاهوی فراوان «برجام» را آتش زده بود! هر چند اقدامی نمادین، اما از منظر دولت، اقدامی مخرب تلقی شده بود. به سخره گرفتن تلاش دستگاه دیپلماسی کشور که توانسته بود کشور را پس از سالها از زیر تحریمهای فلجکننده خارج کند و چشماندازی امیدوارکننده پدید آورد چندان سنجیده به نظر نرسیده بود. هر چه بود در عرصه اقتصادی، کشور به آرامش رسیده بود و کشورهای بزرگ، داوطلب سرمایهگذاری در ایران شده بودند، چون وضع به سرعت به سوی عادی شدن و ثبات پیش رفته بود. «عبدالله رمضانزاده» از دولتمردان دولت اصلاحات، سال ۹۲، از پروژه «آواربرداری» سخن به میان آورده بود. او گفته بود، پس از هشت سال، آنچه از دولت پیشین -احمدینژاد- برجا مانده است، «انبوهی ویرانی» است که باید توسط دولت بعد، ابتدا آواربرداری و سپس بازسازی صورت گیرد. پروژهای که بر عهده حسن روحانی و دولتش نهاده شده بود و او نه تنها باید به سرعت خرابیهای گذشته را جبران میکرد که ضمن آن باید به بازسازی هم توجه نشان میداد. آن هم با خزانهای که خالی شده بود و بدهی انبوهی که باقی مانده بود. روزی که احمدینژاد بر سر کار آمده بود، «خاتمی» خزانهای پر پول و صندوق ذخیره ارزی انباشتهای را برای او باقی گذاشته بود. اما «پولپخشی»های مداوم و بیحساب کتاب احمدینژاد که گاه با «گونی» پولها را در سفرهای استانی جابهجا میکرد، نه تنها آن اندوخته را بر باد داده بود که حتی درآمد هنگفت حاصل از فروش نفت - بالغ بر ۷۰۰ میلیارد دلار- را هم نابود کرده بود! رقمی که هیچگاه توسط هیچ نهادی بررسی نشد و رییس دولت وقت بابتش هیچگاه بازخواست نشد!
آنها که خواستار توقف برجام و حتی خروج از آن بودند، در حقیقت در صف نوبت دولت بعد ایستاده بودند. مرور اعضای کمیسیون بررسی «برجام» میتوانست تصویری از دولت، مجلس و فردای سیاسی کشور را پس از دولت روحانی به دست دهد:
نقویحسینی نماینده ورامین (اصولگرایان رهروان ولایت)، اسماعیل کوثری نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، محمدحسن ابوترابیفرد نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، کارخانهای نماینده همدان (اصولگرایان رهروان ولایت)، حسین نجابت، نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، زاهدی نماینده کرمان (اصولگرایان رهروان ولایت)، علیرضازاکانی نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، مهرداد بذرپاش نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، علاءالدین بروجردی نماینده بروجرد (اصولگرایان رهروان ولایت و رییس کمیسیون امنیت ملی)، سیدمحمود نبویان نماینده تهران (اصولگرایان جبهه پایداری)، حقیقتپور نماینده اردبیل (اصولگرایان رهروان ولایت)، منصوریآرانی نماینده آران و بیدگل (اصولگرایان رهروان ولایت)، وحید احمدی نماینده کنگاور (اصولگرایان رهروان ولایت)، مسعود پزشکیان نماینده تبریز (اصلاحطلب) و تاجگردون نماینده گچساران (اصلاحطلب). در میان آن همه اصولگرا فقط دو تن اصلاحطلب بودند. تقریبا تصویری بینقص از آنچه در پیش رو بود.
حجاریان درباره دوپارگی سیاسی در فردای «برجام» گفته بود؛ کشور به دو گروه، «برجامیها» و «نابرجامیها» تقسیم خواهد شد. «برجامیها» که خواهان گفتگو و عادیسازی روابط با جهانند و به خروج از انزوای کشور و عادی شدن اوضاع میاندیشند و «نابرجامیها» که اساسا از بیخ و بن با هر نوع گفتگو و تعامل با جهان، خصوصا غرب مشکل دارند و همواره از تحریمها استقبال میکنند. شاید به این دلیل که در «وضعیت ابنرمال»، آنها دست بالا را پیدا میکنند. «وضعیت ابنرمال» راه را برای هر نوع شفافسازی میبندد. مراودات اقتصادی - تجارت - امری سیاسی و امنیتی میشود که باید در لایههایی پنهان تصمیمگیری شود. دالانهایی پنهان برای افرادی خاص گشوده میشود و تجارتی نهان شکل میگیرد که از چشم ناظران پنهان میماند. امتیازهایی در همان لایهها تقسیم شده و پول و ارز به ابزاری برای معادلات سیاسی بدل میشود. در چنین وضعیتی است که مسائلی همچون «چای دبش» هم رخ میکند. در شرایطی که کشور از همه سو تحریم و ارتباط نظام بانکی کشور با نظام بانکی جهان - به دلیل نپیوستن به FATF - قطع است، افرادی خاص دست بالا را در اقتصاد کشور پیدا میکنند که توانایی دور زدن تحریمها و معامله در پشت درهای بسته را دارند. اتفاقی که قرار بود پس از دوران حسن روحانی رخ دهد و کشور به سرعت وارد دالانی از حوادث شود که تا پیش از آن هرگز تجربه نکرده بود. برگزاری دو انتخابات، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۲ بدون حضور کاندیداهای شاخص اصلاحطلب، عرصه را یکدست در اختیار همان گروهی قرار داد که از همان ابتدا با «برجام» مساله داشت. دولتی بر سر کار آمده بود که هیچ برنامه اقتصادی مدوّنی در دست نداشت، برخلاف ادعای «برنامه هفت هزار صفحهای» که در دوران کاندیداتوری در تلویزیون گفته بود، دست رییسی از هر برنامهای کاملا خالی بود! انسداد مذاکرات پس از مدتی تلاش نافرجام در جهت احیای برجام، هر چشمانداز احتمالی را از بین برده بود. شعار «نگاه به داخل» که هیچ «پِلنی» در پیوست نداشت، وضع را پیچیدهتر و دولت «نوانقلابی» رییسی را وادار به پروپکانی کرده بود. اتفاقی که پیشتر احمدینژاد هم تجربه کرده بود. حالا با گذشت نزدیک به سه سال از روی کار آمدن دولت رییسی، نه تنها وضعیت به حالت عادی بازنگشته، بلکه وضع به مراتب غیرعادیتر هم شده است. به عبارتی «وضعیت ابنرمال» تعمیق و «وضعیت نرمال» کاملا از دسترس دور شده است. حالا صعود سرسامآور قیمتها، با جهش بیسابقه دلار، همان شعار «نگاه به داخل» را هم با ابهام مواجه کرده است. تا چند ماه دیگر، ابراهیم رییسی وارد سال پایانی دوره چهار سالهاش خواهد شد بیآنکه توانسته باشد دستاورد قابل ملاحظهای به دست آورده باشد. دولتی که با شعار تک رقمی کردن تورم بر سر کار آمده بود، حالا به تورمی افسارگسیخته رسیده است. بهرغم همه آمارهایی که ارایه میشود، سفره خالی مردم و ریزش طبقه متوسط به طبقه فرودست حاصل همان انزوای «نخبگان» یا «قشر الیت» به بهانه «جوانسازی» دولت است که با آزمون و خطا امور کشور را پیش میبرد!
تبلیغ از بلندگوی رسمی - صدا وسیما - برای خرید کالاهای خانگی به قیمت سال قبل، به نظر حالا یک دستاورد است! البته دستاوردی از جنس «استثنا» برای جماعتی «استثنا!» جماعتی برخوردار از حمایت که میتوانند از این «وضعیت استثنا» نهایت بهره را ببرند بیآنکه گروهی رقیب کسب و کارشان را تهدید کند! پدیداری چنین «استثناهایی» نه تنها موجب افتخار نیست، بلکه موجب تاسف هم هست. توزیع رانت، دستاورد نیست، بلکه نشانه نوعی معلولیت در نظام مدیریت است. معلولیتی برآمده از همان «وضعیت ابنرمال» که دولت چارهای برای آن در دست ندارد. شاید به این دلیل که خود برآمده از همان «وضعیت استثنا» است.